سلام به مهندسای گل گلاب خسته امتحانا نباشید
خبر خببببببببببببببببببر
این خبری که دارم واسه بروبچ کلاس استاد بلوردیه
بچه های استاد حسینی نخونن
طی 1 اطلاعیه جدید تحویل نهایی درس مقدمات طراحی کلاس استاد بلوردی از روز 12بهمن 90 به تاریخ 17بهمن 90 انتقال یافت میتونید 1چند روزی نفس راحت بکشید
البته خبر مهم ترمونده....
طی جدیدترین خبرها که به دست ما رسیده میتونید ماکت رستوران رو در مقیاس دلخواه ساخته وتحویل دهید
باتشکککککر
موفق باشید
ای بابا راست میگنا!همیشه چقدر زود دیر میشه!!!!
ماه رمضون امسالم چه زود تموم شد!با همه تشنگی و گشنگیاش!ولی خودمونیم از فردا انگار یه چیزیمون کمه!
سرتونو درد نیارم فقط خواستم عیدو بهتون تبریک بگم. ایشالا تا سال بعد خونه های هممون پراز شادی و سلامتی باشه و هممون به آرزوهای خوبمون برسیم فقط ۱ چیزی!!امشب قراره از صاحب خونه خداحافظی کنیم و هرچی ازش بخوایم بهمون میده.
بیاید اگه دعاییم میکنیم بزرگترینشو از خدا بخوایم.
یه دعای دیگه ام اینکه خدایا کمکمون کن تامهمونی بعد بندگیمونو فراموش نکنیم هرچند که تو هیچ وقت خداییتو فراموش نکردی.
بازم عیدتون مبارک
سلام بچه هاای بابااین دوری بالاخره مارم نویسنده کرد!!
۴۳روز ازتابستون میگذره.تابستونی که باگرماش خاطرات زمستونوبرف دانشگاروذره ذره آب میکنه.خیلی دلم واستون تنگ شده بود گفتم۱ پستی بذارم که شاید۱ کوچولو خاطراتمونو که باهم بودیمویاد کنم.خاطراتی که ثانیه ثانیش لحظات عمرمونورقم میزنه!ثانیه هایی که میگذشتنوهیچکدوممون حواسمون نبودکه ۱ روزی میرسه که همشون خاطره میشن!
استادخدابنده لوراست میگفتن که که مامعمارا۱ جورایی بابقیه آدمافرق میکنیمو با احساس آدماسروکار داریم!میگن موسیقی معماری زمانه ومعماری موسیقی مکان.خاطراتم چون ۱ جورایی با زمان سروکار دارن پس میشه گفت ۱ جوراییم معمارن!معمارلحظات عمرمون راستی الان که دارم اینارو مینویسم یادروزای اولی افتادم که بااون خطکشای درازوتخته شاسیامون تومحوطه راه میرفتیمو برای اولین باراحساس مهندس بودنوباتمام وجودحس میکردیم.اماترم دوم که شددیگه باخودمون خطکشامونو حمل نمیکردیمو تخته شاسیامونم ازسر بازمیکردیم!!!دیگه اون شوراولیه مهندسیونداشتیم چون دیگه یادگرفته بودیم آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است!مهندسیم فقط به خودمون میادراستی یادش بخیراول سال تادیروقت توآتلیه میموندیم تارسمای استادوبکشیم!چه روزایی بود!روزای تحویل موقتوبدترازاون(نه دلم نمیادبگم بدتر)به یادماندنی ترازاون شبای تحویل نهاییمون!!
۱ بارازیکی حرفی شنیدم که خداییش خیلی باهاش حال کردم که گفت(میرسدروزی که بی هم میشویم*یک به یک ازجمع هم کم میشویم*میرسدروزی که مادرخاطرات*موجب خندیدن وغم میشویم*گاه گاهی یادماکن ای رفیق*میرسدروزی که بی هم میشویم)
ای دادبی داد رسیدروزی که بی هم شدیم!چه زودگذشت!حالابازخوبه یکی دو ماه دیگه قراره همو ببینیم!خدابه داد۳سال دیگه برسه!ولی همه ایناروگفتم که باباقدرهمدیگروبدونیم!میرسدروزی که بی هم میشیم ها!
ای بابا خیلی سرتونو درد آوردم!مایکی دربس به یادهمتون هستیم.یاد نمکای آقای حسینی!یاداسکیسای آقای جعفری!!!!!!!!حتی یاددوربین الهاموعکس گرفتنای آقای جعفری!اگه شمام۱ جورایی دلتون ۱کوچولوواسمون تنگیدتواین ماه سفارش مارم پیش خدابکنید.
مواظب خودتونو جووونیاتون باشیدوبه قول فائزه عزیزم الهی خودم۱ تنه غماتونو پرپرکنم