شعر

روزگارم خوش نیست ...

اتودی دارم، خرده عقلی، سر سوزن ذوقی

دوستانی، بهتر از برگ کنار

اهل دانشگاهم رشتهام معماریست

گاه گاهی میکشم من چند خط میسپارم به شما تا به یک نمره ناقابل بیست، که در آن زندانی است

دل سنگین شما زنده شود

چه خیالی؟ چه خیالی؟ میدانم گپ زدن بیهوده است خوب میدانم، دانشم بیهوده است


استاد از من پرسید:

چقدر نمره ز من میخواهی؟

من از او پرسیدم

دل خوش سیری چند؟

خوب یادم هست مدرسه جای آزادی بود...

درس بی کرنش میخواندیم

نمره بی خواهش میآوردیم

تا معلم پارازیت میانداخت،

همه غش میکردیم

و کلاس چقدر زیبا بود

و معلم چقدر حوصله داشت

درس خواندن آن روز مثل یک بازی بود

کم کم دور شدم از آنجا

بار خود را بستم

عاقبت رفتم در دانشگاه

به محیط خشن آموزش

و به دانشکده فنی سرایت کردم...

چیز ها دیدم در دانشگاه

من گدایی دیدم در آخر ترم دربدر می گشت

نمرهای بهر قبولی میخواست

من کسی دیدم که از دیدن یک نمره ده

دم دانشکده پشتک میزد

همکلاسی دیدم

هنگام خطابه، به گراف میگفت الر

و اسید نیتریک را جای نوشابه مینوشید

همه جا پیدا بود

همه چیز را دیدم

بارش اشک از نمره تک

جنگ حراست با دانشجو

حذف یک درس به فرماندهی مدیرگروه

قتل یک لبخند در آخر ترم

همه را من دیدم... در این دانشگاه

اهل دانشگاهم

جانمازم نقشه قبلهام دهکدهام

عشق از دهکدهام میگیرم

همه ذرات وجودم متبلور شده است

بس نخوابیدم من...

نقشه هایم را وقتی میکشم که خروس میکشد خمیازه

مرغ و ماهی خوابند دربدر حیرانم

من به یک نمره ناقابل ده خشنودم

من به لیسانس قناعت دارم

من نمیخندم اگر دوست من میافتد

من نمیخندم اگر شهریه ها را دو برابر بکنند

و نمیگرم اگر دوست من بیست شود

و در این دانشگاه در سراشیب کسالت هستم

خوب میدانم استاد کی کویز میگیرد

بهترین وقت کلکسیون کی است

برگه حذف کجاست

و اگر حذف نباشد همگی مشروطیم

و نپرسیم که در نقشه wc کجاست؟

کار ما نیست شناسایی خوب و بد این استادها

کار ما نیست شناسایی بی نظمیها

کار ما شاید این است که در طول یه ترم

پی اصلاح خطاها برویم

و در این دانشگاه

به دنبال اساتید بدویم

برد دانشکده از آن من است

سایت و رایانه آن مال من است

ما بدانیم اگر سلف نباشد همگی میمیریم

 

نظرات 23 + ارسال نظر
Nima شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 ب.ظ

harf nadare dany jooon.

ghabel nadare nimaee

زیبا یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ب.ظ

سلام.جالب بود.فقط یه کم اغراق آمیز بود! کار خودتون بود؟

به به چه عجب راه گم کردی
نه اگه از این استعدادا داشتم حتما می رفتمک رشته ادبیات فارسی

[ بدون نام ] یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:39 ب.ظ

shayeste یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:44 ب.ظ

اهل درسم من . روزگارم بدنیست .جیب خالی دارم .خرده پولی. سر سوزن عقلی. دوستانی دارم بهتر از عزراییل وکلاسی که در این دانشگاست. جنب دستشویی ها. جنب ان سلف خراب. درس کفاره من. من جنون را هر دم. در میان جزوه هایم می بینم. درجزوه هایم جریان دارد چرت جریان دارد پرت. جزوه هایم را وقتی می خوانم که امتحانش را استاد گفته باشد فرداس. گرچه تقلب را من پی غفلت استاد عزیز می خواهم. پی خون سردی خود. اهل درسم من پیشه ام بی کاریست. گاهگاهی در میروم از توی کلاس. میروم تا تریا تا با خوردن چای خنک کنم این دل سوخته را. چه خیالی چه خیالی میدانم از پس ناچاریست. خوب میدانم اخر ترم هم باز کار من زاریست

خوب بود مرسی

shayeste یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:56 ب.ظ

اگه تو متن شعرم به کسی توهین شد معذرت می خوام صرفا جهت مزاح بود. کار شما هم عالی بود اقای مالمیر

بازم مرسی

Myself یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:17 ب.ظ

Age inja facebook bood Dislike mizadam Rasti mikhayn facebook bezanim

man ke too hame chi paye am..
bezanim

shafie یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ

شنی جهن دستت دردنکنه حالادیگه دوستانی داری بهترازازرائیلبرمیگردی ملایردیگه....
ولی حالاخارج ازشوخی عالی بود دمت گرم حرف دلمونو زدی
راستی طبع شعربچه های معماری بالاست اینوگفتم واسه یاداوری خاطراتی که خودتم میدونی

اشکال نداره من این وسط یه غلط املایی بگیرم؟
ازراییل نه ..... عزراییل
{شوخی}

shafie یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ب.ظ

ای وای به خداطقسیر من نبود شایسته تو مطنش اشطباه نوشطه بود

آحا از اون لهاض قلت نوشطی....

shafie یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 ب.ظ

rasti dar morede face book manam payam

این گروهیه که من ساختم اگه از اسمش یا هر چیز دیگش خوشتون نمیاد یه گروه بسازید آدرسشو به من بدید
http://www.facebook.com/home.php?sk=group_193317370708267

elham دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:00 ق.ظ

سلام به همه دوستان عزیز.شایسته جان عالی بود.آقای مالمیری شماهم خسته نباشید.کارتون حرف نداره.

تشکر میشود

shafie دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ق.ظ

fek mikonam age esme goruhemun 1 rabtiyam b reshtamun dashte bashe behtare vali bazam shoma saheb ekhtiyarid

shayeste دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:21 ب.ظ

مرسی شفی و الی جونم من که معذرت خواهی کردم

Myself دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ب.ظ http://memari89-mu.blogsky.com

Ey baba
Vel konin toro khoda
Ye bande khodaee ye chizi ro az yejaee copy karde gozashte inja
Hala shoma be bozorgvaree khodetoon bebakhshin va az gonahesh bogzarin
Age vaghean doost hastin

مرسی از اینکه نمیگی یه بنده خدایی ... کرد یه چیزیو از یه جایی کپی کرد

Myself دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ

Ey baba man ino neveshtam ke in nazarate seryali tamoom beshe
Dar zem manzooram shoma nabood va be jaye oon" ..." Bayad benevisim "lotf kardan".

wow
miC az lotfet...

Myself سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ق.ظ

Rasti nayaretoon dar movrede in parvareshe shotormorgh chiye?
To inam paye hastin?

چی میگی....
پرورش شترمرغ چیه...

ساشبهث سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ق.ظ

زیبا کجاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Vaghti dashtin esmetoono mineveshtin zabane kelid ro farsi bode in neshoon mide ke type dahangoshti balad nistin
Albate az ro ip toon mish hads zad

shafie سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:39 ق.ظ

ببخشیدیادم رفت زبانشو انگلیسی کنم اسمم اجق وجق دراومد!!!!!!!!!!!!!!!

زیبا سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:55 ب.ظ

بازم سلام. شفی جونم هستم بابا !! خودتو ناراحت نکن!! راستی آقای مالمیر من که هر وقت شما آپ باشید بهتون سر میزنم؟!

zahra چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:24 ق.ظ

باباچراهمه احساساتشونوباتغییراین شعرسهراب میگن خودشعربه این قشنگی چراهمش تغیرش میدین ویه چیزی جاش میذارین

shafie چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:12 ب.ظ

ای بابا من که بابت اسم معذرت خواهی کردم
میگی جون تو همیشه همه جا هستی فقط میخواستم از نظراتت استفاده بشه

دنی چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:43 ب.ظ

اگه میدونستم همچین مطلبی انقد توجهتون رو جلب می کنه
بی خیال معماری میشدم و همش ااینطور پست هایی رو میذاشتم....

zahra چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:53 ب.ظ

خب شعرم یکی ازاون مطالبیه که بچه های معماری خیلی دوست دارن مثله موسیقی بازم بذاریدازاین مطالب لطفا برای تنوع بدنیست

Fariba-S شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:17 ب.ظ

har 2 she'r ghashang bud...merc bacheha

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد